- رفیق احمد خرمآبادی در بروجرد متولد شد. او در رشتۀ شیمی دانشگاه پلیتکنیک پذیرفته شد و در سال 1348 از این دانشگاه فارغالتحصیل گردید. رفیق احمد در دوران آموزش سربازی از طریق رفیق غفور حسنپور با ”تیم جنگل“ آشنا شد. پس از رقم خوردن حماسۀ سیاهکل در 19 بهمن 1349 توسط همین تیم، رفیق احمد در اسفند ماه 1349 بازداشت شد و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت اما لب رازدارش را نگشود. او در 14 تیرماه 1350 به همراه رفیق کاظم سلاحی به پای جوخۀ تیرباران رفت. در همان ایام نامهای شعرگونه و آهنگینی از رفیق احمد خطاب به مادرش منتشر شد که در همان دوران و در سالهای پس از انقلاب 1357 تاثیر بسیار وسیعی بر هواداران کمونیسم گذاشت. در تاثیرگذاری این نامه، همین نکته بس که عزت غروی، مادر رفیق احمد به همراه فرزند دیگرش مجتبی و خواهرش تحت تاثیر این نامه و مبارزات فرزندش از تار و پود مناسبات سنتی خانوادگی در خانواده ای آخوندزاده (رفیق عزت فرزند یکی از آخوندهای سرشناس بروجردی بود) گسست و به سازمان چریکهای فدایی پیوست. هر دو این رفقا در سالیان پیش از انقلاب 1357 در نبردهای مسلحانه جان باختند. به خاطر شهرت و ماندگاری این نامه و سرایندۀ آن یعنی رفیق احمد، نویسنده یا نویسندگان کتاب وزارت اطلاعات رژیم اسلامی در مورد چریکهای فدایی خلق (محمود نادری، چریکهای فدایی خلق، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، بهار 1387) تلاش ویژهای در این کتاب برای تخریب چهرۀ این رفیق به عمل آورده است. نامۀ رفیق احمد به مادرش در همین شماره نشریه منتشر میشود.
- رفیق نزهت روحی آهنگراندر سال 1324 به دنیا آمد. در رشتۀ ریاضی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و به کار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت. پس از مدتی به دلیل روشنگری و تلاش برای ترویج عقاید خود در بین همکاران و جذب آنها از کانون اخراج شد. رفیق نزهت در سال 1348 به همراه خواهرش اعظم، زهره مدیر شانهچی و میترا بلبلصفت و ... جمعی مطالعاتی زیر نظر رفیق جانباخته حمید مومنی تشکیل داده بودند که به ”گروه حمید مومنی“ شهرت داشت و به سازمان چریکهای فدایی خق پیوست. رفیق نزهت همچنین در دبیرستان فروردین دبیر ریاضی بود و از این طریق توانسته بود رفقا زهرا آقانبی قلهکی و زهره مدیر شانهچی را عضوگیری نماید. او از سال 1351 زندگی مخفی را آغاز کرد و در چارچوب فعالیت سازمانی مسئولیتهای بسیاری را پذیرفت و در عملیاتهای متعددی (از جمله عملیات اعدام انقلابی نیکطبع، بازجوی ساواک و مرتضی فاتح، قاتل کارگران جهانچیت) شرکت کرد. روز هفتم (ششم) تیر ماه 1354 یکی از خانههای پایگاهی سازمان واقع در دولتآباد کرج به محاصرۀ ماموران امنیتی رژیم سلطنتی در آمد. این خانه به یکی از واحدهای آموزشی سازمان تعلق داشت که تحت مسئولیت رفیق نزهت به فعالیت مشغول بود. رفیق نزهت در حال مراجعه به پایگاه بود که از محاصرۀ خانه توسط ماموران با خبر میشود. او پس از آماده کردن نارنجک کمری خود سعی میکند به خانه نزدیک شده و رفقا را از محاصرۀ آن مطلع سازد اما قبل از رسیدن به پایگاه به محاصرۀ ماموران در میآید. در این هنگام رفیق نزهت ضامن نارنجک را آزاد کرده و خود را به میان ماموران میاندازد و بدین ترتیب خود او جان باخته و چهار مامور امنیتی نیز به هلاکت میرسند.
-
- یدالله زارع کاریزی کارگر کارخانه نپتون بود و در اعتراضات و جنبش کارگری دخیل بود و به همین خاطر دستگیر و زندانی شددر زندان با جنبش انقلابی و سازمان چریک های فدایی خلق ایران آشنا و در رابطه قرار گرفتارتباط با سازمان و آموزشهای سیاسی نظامی مرتبط با ان در خانه تیمی دولت آباد کرج بود که در محاصره امنیتی ها مجبور به درگیری نابرابر شدند و روز هفتم تیر 1354 طی درگیری نابرابر فدایی وار به کهکشان شهیدان فدایی پیوست
-
رفیق محمود عظیمی بلوریان دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه صنعتی و فعال دانشجویی از سال 1353 زندگی مخفی در رابطه با سازمان
- 1354 در خانه تیمی دولت و در نبردی نابرابر با مزدوران پرتعداد حکومت به خیل شهیدان فدایی پیوست
-
رفیق مارتیک قازاریان در سال 1347 در رشتۀ ریاضی در دانشکدۀ علوم دانشگاه تهران پذیرفته شد. او یکی از دوستان نزدیک رفیق جانباخته مسعود احمدزاده در این دانشکده بود. در سال 1354 رفیق مارتیک مسئولیت یک واحد آموزشی را در خانهای پایگاهی در دولتآباد کرج به عهده داشت که در آن رفقا یدالله زارع کهریزی و محمود عظیمی بلوریان تحت تعلیم بودند. این پایگاه روز هفتم (ششم) تیر 1354 به محاصرۀ ماموران درآمد. رفیق نزهت روحی آهنگران که رابط این واحد با مرکزیت سازمان بود، در هنگام رفتن به خانه متوجه محاصرۀ پایگاه شد و به درگیری با ماموران پرداخت و سرانجام به یک عملیات فدایی دست زد تا رفقا را از حضور ماموران مطلع سازد. رفقای حاضر در پایگاه بدین ترتیب از حضور ماموران باخبر شدند، اسناد و مدارک را از بین بردند و آمادۀ نبرد گردیدند. آنها با تیراندازی و پرتاب نارنجک قصد شکستن خط محاصره را داشتند که به علت تراکم ماموران دشمن این عمل امکانپذیر نمیشود. رفقا در داخل پایگاه سنگر گرفته و به نبرد ادامه میدهند. دشمن که خود را قادر به مقابله نمیبیند، درخواست نیروی کمکی و یک فروند هلیکوپتر میکند. پس از آن طریق هوا نیز به پایگاه حمله میکند. پس از مدتی در اثر اصابت قطعات نارنجک به پروانۀ هلیکوپتر، هلیکوپتر آسیب دیده و از صحنه خارج میشود. در این زمان رفیق مارتیک و دو رفیق دیگر که دست به مقاومت قهرمانانهای زده بودند، از حلقۀ محاصره خارج میشوند اما مورد محاصرۀ تعدادی از ماموران قرار میگیرند. ولی چون مهمات رفقا به پایان رسیده بود، قادر به ادامۀ نبرد نبودند. به گفتۀ شاهدان عینی در آخرین لحظات رفیق مارتیک با آخرین گلولهای که به همراه داشته دست به خودکشی میزند.
-
رفیق نسترن در سال 1346 در رشتۀ برق به دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران وارد شد. از اوایل سال 1350 به سازمان پیوست و از اوائل 1353 در مرکزیت سازمان قرار داشت. او از نخستین رفقای زنی بود که به سازمان پیوست و توسط رفیق حمید اشرف عضوگیری شد. رفیق نسترن مسئولیتهای گوناگونی را در سازمان به عهده گرفت و در عملیاتهای متعددی شرکت کرد. او مسئول تیم اجرای عملیات اعدام انقلابی نیکطبع، بازجوی ساواک، بود و در عملیات اعدام انقلابی عباسعلی شهریاری مرد هزارچهرۀ ساواک نیز شرکت داشت. در 2 تیر ماه 1355 با رفیق نادعلی پورنغمه در خیابان هاشمی به محاصرۀ مزدوران کمیتۀ مشترک درآمدند و پس از مقاومتی شجاعانه جان باختند.
-
از رفیق نادعلی پورنغمه اطلاعاتی در دسترس نیت وتنها می دانیم در خانه تیمی خانه هاشمی همراه با نسترن آل آقا فدایی وار از آرمانهای خلق و دفاع کرد
-
رفیق گلرخ مهدوی دانشجوی شیمی دانشگاه تهران بود که با سازمان در ارتباط قرار گرفت اولین تیم سازمان که در رشت تشکیل شد تحت مسئولیت رفیق مهدی فوقانی سازماندهی شد .....
- رفیق (شهرزاد) گلرخ مهدوی روز دوم تیرماه 1355 در تهران در محاصره مزدوران کمیته مشترک ضدخرابکاری قرار گرفت و فدایی وار تا آخرین گلوله با مزدوران مقابله کرد و به خیل شهیدان فدایی پیوست
-
حمید آریان
- متولد در یک خانوادهکارگری در مشهد
- کارگر کارخانه قرقره زیبا در ارتباز با سازمان در یک تیم در بخش کارگری با افسر السادات حسینی سازماندهی شده
- نهم تیرماه 1355همراه با بهزاد امیری دوان در خیابات تحت تعقیب ماموران امنیتی قرار میگیرند
- در تلاش برای شکستن حلقه محاصره مجبور به درگیری میشوند و با پرتاب نارنجک تلاش میکند محاصره را رد کند اما توسط شکارچیان انسان هدف گلوله های متعدد قرار گرفته و به خیل شهیدان فدایی می پیوندد
-
بهزاد امیری دوان
- متولد آبادان در یک خانواده کارگری
- در سال هزار سیصد و پنجاه و پنج در رابطه با سازمان قرار میگیرد
- در مسئولیت های مختلف سازمانی اجرای وظیفه میکرد
- اخرین مسئولیت وی تیم های بود که رفقا افسر السادات حسینی و حمید آریان در ان عضو بودند
- پس از ضربه خانه مهراباد جنوبی مجبور به جابجایی خانه تیمی شده بودند که در فلاح قرار داشت در این جابجایی ها مورد شناسایی ماموران امنیتی قرار گرفتند و نهایتا مجبور به درگیری شدند
- طی این درگیری که ساعت ها ادامه داشت رفیق بهزاد فدایی وار بر دشمنان انسانیت تاخت و به کهکشان شهیدان فدایی پیوست
-
رفیق نادره آحمدهاشمی
- روز دهم تیر پنجاه و پنج وقتی برای اجرای یک قرار به میدان راه آهن رفت در محاصره ماموران امنیتی و شکارچیان انسان در آمد
- رفیق نادره که تنها یک نارنج به همراه داشت با انفجار نارنجک سعی کرد زنده به دست دشمن نیفتد
- رفیق نادره اردیبهشت همان سال توانسته بود همراه با رفقا حمید اشرف صبا بیژن زاده وعبدالرضا کلانتر نیستانکی محاصره یک خانه تیمی را شکسته و درهم کوبیدن ماموران امنیتی سالم از ان محاصره خارج شوند
-
افسرالسادات حسینی
- متولد 1324 بروجرد
- دانشجوی انستیتوعالی علوم بیمارستانی
- سال دوم دانشگاه با سازمان در ارتباط قرار گرفت
- در بخش کارگری سازماندهی میشود
- در کارخانه قرقره زیبا به عنوان کارگر مشغول به کار شد
- دهم تیر پنجاه و پنج سرپل جوادیه به محاصره آدمکشان کمیته مشترک ضد خرابکاری در می اید
- رفیق افسر حسینی با کینه انقلابی علیه ماموران به مقابله بر میخیزد و طی درگیری متهورانه ای نهایتا مرد اصابت گلوله های پر شمار ماموران در امده و به خیل شهیدان فدایی در می اید
-
سیمین توکلی
- رفیق سیمین از طریق برادرش رفیق حمید توکلی در ارتباط با سازمان قرار میگیرد
- پس از ضربات اردیبهشت و تیر که منجر از بین رفتن امکانات و ارتباطات گردید
- رفیق سیمین برای باز سازی امکانات و ارتباطات مجبور به اجرای قرارهای متعددی بود که در یکی از ان قرارها در خیابان نادری به محاصره مزدوران و آدمکشان کمیته مشترک در می اید
- رفیق سیمین طی درگیری قهرمانانه با مزدوران حکومتی به همگان نشان داد که زنان فدایی چه قهرمانانه از آرمان خلق دفاع میکنند
-
- رفیق کاظم غبرائی
- متولد 1326 لاهیجان
- در حیت خدمت سربازی توسط ساواک دستگیر و شکنجه میشود و نهایتا یک سال حبس
- پس از زندان در رابطه با سازمان قرار میگیرد
- از سال پنجاه و چهار مجبور به زندگی مخفی میشود
- در تیم از مشهد سازماندهی میشود
- نهم تیر پنجاه و پنج برای اجرای یک ماموریت سازمانی به خانه ای تیمی در اطراف شهر مشهد میرود که مورد سوطن ماموران امنیتی قرار میگیرد و رفیق زمانی که حلقه محاصره را بسیار پیچیده و پرتعداد می بیند مجبور به عمل انتحاری شده و با خوردن سیانور به زندگی خود خاتمه میدهد
- اعدام آقای دکتر اسماعیل نریمیسا در اطلاعیه دادگاه انقلاب اسلامی اهواز در مورد تیرباران ٨ نفر در این شهر اعلام شد. متن این اطلاعیه در گزارش خبرگزاری پارس در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید (١١ تیر ١٣٥٩). روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ٨ تیر ١٣٥٩ نیز این خبر را گزارش کرد. اطلاعات تکمیلی از راه فرم الکترونیکی توسط یکی از خویشان وی به بنیاد برومند فرستاده شده است. او متولد هفتگل (استان خوزستان) بود.-----------------از سایت بنیاد برومند۲اعدام دکتر اسماعیل نریمیسا، در فاجعهی "انقلاب فرهنگیِ اسلامی" اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹، از پزشک کُشی هائی ست که حیوانیت و توحش قاتلان نشان داده است.دکتر نریمیسا در کنار کار در بیمارستان های اهواز، به یاری چند تن از همکاران اش درمانگاهی نیز در محله فقیرنشین حصیرآباد اهواز دائر کرده بود که به درمان رایگان بیماران فقیر می پرداخت. دادگاه انقلاب اهواز این پزشک ۳۶ ساله را به اتهام ایجاد ناآرامی در دانشگاه و مخالفت با انقلاب فرهنگیِ اسلامی دستگیر کرد. دکتر نریمیسا در تاریخ ششم تیرماه سال ۱۳۵۹ دراهواز تیرباران شد. دادستان انقلاب خوزستان در واکنش به اعتراض گسترده پزشکان و کادرهای درمانی به این جنایت، طی اطلاعیه ای ضمن تاکید براین نکته که" پاسخگوئی وظیفه این دادستانی نیست و این مرجع فقط موظف به ادای توضیحات به مقامات مسؤل و ذیربط کشور است" دلائل اعدام این پزشک رابر شمرد:" تجویز داروهائی که در داروخانه موجود نبود، دستگیری به هنگام درمان و پانسمان مجروحان درگیری در دانشگاه، تحریک دانشجویان زندانی که در تالار شهرداری اهواز زندانی بودند و هنگام فرار در نتیجه تیراندازی به زمین و دیوار چهار نفراز بازداشتی ها کشته وچندین نفر مجروح شدند، تحریک پاسداران به تیر اندازی و...." . دادستانی در ضمن اعلام کرد که اگر دکتر نریمیسا خدمتی هم کرده: " به منظوری بوده است. او می خواسته انحرافات فکری خود را بدین نحو به مردم ساده پاکدل تلقین کند ... بنابراین دکتر نریمیسا به دلیل این گناهان نابخشودنی مفسد فی الارض بوده و به اعدام محکوم، و تیرباران شد." (۴)۳از سایت گویا نوشته ای از دکتر مسعود نقره کارhttp://news.gooya.com/politics/archives/2016/04/211165print.php----------------------------------------------------------------------------------------------------------
donderdag 18 juni 2015
شهیدان فدایی تیر ماه
Abonneren op:
Reacties posten (Atom)
مشتی ابله جو زده
BeantwoordenVerwijderen